جدول جو
جدول جو

معنی دانش طلب - جستجوی لغت در جدول جو

دانش طلب
(دَ وَ دَ / دِ)
طلبندۀ دانش. خواهندۀ دانش. طالب علم. متعلم. دانشجو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فُ دَ / دِ)
طلبندۀ رامش. خواهندۀ رامش. خواهندۀ عشرت و طرب و شادی. شادی خواه. عشرت طلب. جویندۀ خوشی. رامشجو. رجوع به رامشجوی و رامشخواه در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(دِ فَ)
گدا. آنکه قوت و غذا از دیگران می طلبد، که پی کسب رزق و تأمین معاش شود، مال دوست. پول پرست. مقابل نام طلب
لغت نامه دهخدا
تصویری از جان طلب
تصویر جان طلب
جانخواه
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه به اراده خویش آماده شود که کاری را بر عهده گیرد. داو خواه جمع داو طلبان (داوطلبین بسیاق عربی که متداول شده غلط است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نان طلب
تصویر نان طلب
نکه نان خواهد، آنکه درپی کسب روزی است، مال دوست پول پرست، گدا
فرهنگ لغت هوشیار